|
یک شنبه 5 آبان 1392برچسب:, :: 18:8 :: نويسنده : سیما
روزي مردي داخل چاهي افتاد و بسيار دردش آمد. يك روحانی او را ديد و گفت: احتمالا گناهي انجام داده اي که به این روز دچار شدی.تندیس لامپ کم مصرف برق يك دانشمند عمق چاه و رطوبت خاك آن را اندازه گرفت.و گفت رطوبش خوبه نمی میری. يك مرد روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه كرد. يك يوگيست به او گفت: اين چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند، این قدر آه و ناله نکن . يك پزشك براي او دو قرص آسپرین پايين انداخت. يك پرستار كنار چاه ايستاد و با او گريه كرد. يك روانشناس او را تحريك كرد تا دلايلي را كه پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه كرده بودند پيدا كند. و ببیند کی آنها برنامه ریزی کردند. يك تقویت كننده فكر، او را نصيحت كرد كه: خواستن توانستن است.و گفت تو می توانی تلاش کن. يك فرد خوشبين به او گفت: ممكن بود يكي از پاهات رو بشكني. ولی امید داشته باش سپس فرد بي سوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بيرون آورد!!!
نظرات شما عزیزان:
سلام زیبا بود
ازت دعوت میکنم بیای وبلاگم یا حق
دم آخری گرم
![]()
![]() |